ببین جانم،راحت بگویمهر آدمی یک ساز دل داردباید صبر کنی...موزیسین ماهرش بیاید،ساز دلت را دستش بگیرد،کوکش کند و شروع کند به نواختن...تا با اجرای هر نت از بند جسم رها شوید روحتان در رویاهایتان برقصد...اگر ساز دلت را دست نابلد بدهی،از نواختنش نه تنها خودتان بلکه همه را عاصی میکنید...صبر داشته باش جانم...صبر#عمیر_رضایی
از همین تریبون یه سلامی میکنم به اون آقایونی که تا وقتی میبینن یه خانومی در حال تعلیم رانندگیه از عمد یکاری میکنن اونو بترسونن بعد میان تو صورتش نگا میکنن
هی اقا صدامو داری؟؟ چند وقت بعد منتظرم باش چنان راهتو سد کنم که پشت فرمون اونقد بوق بزنی جونت دراد،اها شبم منتظرم باش نور بالا رو بزنم صاف بیوفته تو چشات کور شی به حول و قوه ی الهی که برا یه نابلد زورتو به رخ میکشی مریض بازی درمیاری... با یک انسان فوق کینه ای طرفی!
منتظرم باش داداچ ☺
امروز م
من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم ، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند ،حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک ، من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم ، حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم ، اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر ، از بلد نبودن خیلی ک
من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم ، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند ،حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک ، من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم ، حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم ، اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر ، از بلد نبودن خیلی ک
من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم ، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند ،حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک ، من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم ، حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم ، اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر ، از بلد نبودن خیلی ک
شهیدم.
شهیدِ به فرمان زیستن، به فرمان مُردن.
شاهدم، حاضرم، با بالهای مگسی، در مازههای عرشِ تاریکِ نمورم، میخزم، بالا را نگاه میکنم؛ سرابِ شهید نبودن را، رویای رهاییِ پرنده را در فضایی، که بینهایت بودنش را بلد نیستم، و حتماً یلهگیِ بیمرزش مرا میکُشت یا در زمان گُمَم میکرد.
برگِ سبزِ بامعنیام، آویزانِ درختی پیر؛ حسرت به جانِ مرگی بیمعنی، زرد، ارغوانی، خشک و بیخون. حسرت به جانِ بیسروسامانی در آغوشِ بادهای ولگرد. حسرت ب
فروشگاه کرکره برقی "ایران کرکره" را بیشتر بشناسید!
گروه صنعتی و تولیدی ایران کرکره با سال ها سابقه درخشان در ساخت انواع کرکره برقی با سطح کیفی و استاندارد بالا، آماده ارائه خدمات به شما عزیزان می باشد.
اولویت ما رضایت مشتری می باشد از این روی همواره قیمت کرکره برقی را پایین تر از حد معمول در نظر می گیریم.
نصابان ایران کرکره همگی دارای تجربه بالا و تخصص در زمینه نصب و تعمیر انواع کرکره برقی می باشند.
لازم به ذکر است نصب یا تعمیر کرکره برقی را ه
سلام خدمت خانواده برتری ها
دخترم و ۱۹ ساله، سوالی دارم که واقعا فکرم رو چند روزه درگیر کرده، شاید خیلی این سوال پرسیده شده اما من واقعا جواب درستی پیدا نکردم اینکه از کجا بفهمم یه پسر به من علاقه داره یا حداقل یه حسی نسبت به ما درونش داره به وجود میاد؟، تو این چند روز اتفاقاتی واسه م افتاده که نمیتونم تشخیص بدم که این چه حسیه که اون طرف مقابل داره؟
بیشتر میخوام نشانه های شکل گیری عشق رو تو پسران بفهمم، و اینکه چیکار کنم ایشون بهم علاقه پید
از «طلبیدن» چی میدونی؟ قبلتر، اینجا نوشته بودم دربارهش.
دو، سه هفته پیش نمیدونم چی شده بود و چی میخواستم؛ فقط یادمه سر سجادهی نماز گریه میکردم و شبیه دختربچهای که نیمهشب توی جنگل گم باشه و راهنابلد، فقط دور خودم میچرخیدم و حیرون، دنبال چاره بودم. چشمم افتاد به قاب روی دیوار. طرحش، یکی از کاشیکاریهای ایوان روبهرویی گنبد حرم امام رضا(ع) هست. وسطش «یا علی بن موسیالرضا» نوشته و اطرافش پر از گلهای اسلیمی. انگار که تی
من علاقه عجیبی به تاریخ بشر داشتم. (که خیلی جدیش نگرفته بودم) چند باری هم سوزنم روی پیدا کردن پاسخِ این سوال که «هبوط حضرت آدم دقیقاً چند سال پیش اتفاق افتاده؟!» گیر کرده بود. اما همیشه جستجوهای اینترنتیم به ویکیپدیا و چند تا سایت مذهبی مثل ویکیشیعه ختم میشد.
یادمه حتی بچهتر که بودم، از نمایشگاههای کتاب فقط انواع و اقسام کتابهای «دایرهالمعارف» و «دانستنیها» رو میخریدم و لابلای صفحاتشون دنبال اطلاعاتی درباره همین حوزهی ت
گفتی نترس ، دستانم لرزید ، نگاهم دنبال اتفاق های گمشده رفت و برنگشت ، من ماندم که جوابت را بدهم ، ماندم که بگویم اگر عاشقت نمیشوم برای خوب نبودنت نیست ، عاشقت نمیشوم چون میترسم وفاداری أم اندازه ی عشقت نباشد ، یکجای راه کم بیاورم و دلم برگشتن بخواهد...
آنوقت باید بغض کنم ، اشک بریزم و برگردم که ترس های همیشگی أم را از راه رفته و به انتها نرسیده ی عشقمان جمع کنم...
تو باید چه کنی آن روز ؟! باید مثل شاه مات شده ی شطرنج بایستی و نگاهم کنی که ضربه ی آخر
گفتی نترس ، دستانم لرزید ، نگاهم دنبال اتفاق های گمشده رفت و برنگشت ، من ماندم که جوابت را بدهم ، ماندم که بگویم اگر عاشقت نمیشوم برای خوب نبودنت نیست ، عاشقت نمیشوم چون میترسم وفاداری أم اندازه ی عشقت نباشد ، یکجای راه کم بیاورم و دلم برگشتن بخواهد...
آنوقت باید بغض کنم ، اشک بریزم و برگردم که ترس های همیشگی أم را از راه رفته و به انتها نرسیده ی عشقمان جمع کنم...
تو باید چه کنی آن روز ؟! باید مثل شاه مات شده ی شطرنج بایستی و نگاهم کنی که ضربه ی آخر
از همان بچگی لوازم آرایش مادرم برایم جذاب بودند و خیال میکردم با آن سایههای فاسد شدهی سبز و آبی قرار است شبیه سیندرلا شوم و همهی احساسات بد از بین میروند و دیگران به من علاقهمند خواهند شد! نوجوان شدم و علاقهم به آرایش کردن بیشتر شد. اعتماد به نفس کافی نداشتم و خیال میکردم که زشت هستم. یک دوره از زندگیام، گمان میکنم اوایل بیست و یک سالگی بود، که شروع کردم به خریدن تعداد زیادی لوازم آرایش. دوستانم که مرا میدیدند، طبق معمول و بر
از همان بچگی لوازم آرایش مادرم برایم جذاب بودند و خیال میکردم با آن سایههای فاسد شدهی سبز و آبی قرار است شبیه سیندرلا شوم و همهی احساسات بد از بین میروند و دیگران به من علاقهمند خواهند شد! نوجوان شدم و علاقهم به آرایش کردن بیشتر شد. اعتماد به نفس کافی نداشتم و خیال میکردم که زشت هستم. از وقتی که وسط ابروهایم را برداشتم حس کردم که زیباتر شدهام. یک دوره از زندگیام، گمان میکنم اوایل بیست و یک سالگی بود، که شروع کردم به خریدن تعد
10/2
احتمالا نمیدونید ولی این 20درصدی که قراره از دوازدهم حذف شه، تو زیست و فیزیک جدا از مباحثی بود که خیلی دوسشون داشتم:)))
دو فصل آخر زیستمون درباره ی بیوتک و رفتارهای جانورانه که خیلی زیبان جفتشون! تو سررسید آبیم یه جا یادداشت گذاشتم که تابستون یادم بمونه بیشتر درباره ی رفتارهای جانوران بخونم. حتی قراره یه پست هم بنویسم براش.
خلاصه که اگه مبحثی رو حال نمی کنید باهاش، مطرح کنید، شاید از علاقمندی های من باشه، بعد مطمئن باشید حذف میشه :))
11/2
س
تا قبل از اینکه بروم مدرسه، بیشتر تفریحم باز و بستهکردن چیزمیزها بود. میز تلویزیون را باز میکردم و با پیچگوشتی میافتادم به جانش. ضبط صوت را باز میکردم و نگاه میکردم توش چه شکلی است.
بعد از اینکه رفتم مدرسه و سواددار شدم، آدمِ کتابیتری شدم. بیشتر میخواستم بخوانم تا هر کار دیگری. برای همین دیگر دستطلا نبودم. برای همین وقتی رفتم راهنمایی و دیدم یک درسی داریم به نام حرفهوفن که پر از اینجور کارهاست، دوتا زدم توی سر خودم و سه تا توی
بهش میگم دیدی چند تا از خدمههای جدید چقدر کم سن و سالاند؟ میگه نه متوجه نشدم. پول میگیرند دیگه. اینجا محیط زنانه است امنیت دارند. خیلی بهتر از کار کردن خونهی مردمه.
جوابش واسم جالب بود. هم از این نظر که چقدر زود جنبههای مثبت قضیه را پیدا کرد. هم این که فکر نمیکردم واکنش به کار کردن دخترهای نوجوان، اون هم شستن سرویسهای بهداشتی این باشه. البته منی هم که توجه کرده بودم واکنش موثری نشان ندادم اما فکر میکنم اگه از یک ساختمان سیصد نفره
بهش میگم دیدی چند تا از خدمههای جدید چقدر کم سن و سالاند؟ میگه نه متوجه نشدم. پول میگیرند دیگه. اینجا محیط زنانه است امنیت دارند. خیلی بهتر از کار کردن خونهی مردمه.
جوابش واسم جالب بود. هم از این نظر که چقدر زود جنبههای مثبت قضیه را پیدا کرد. هم این که فکر نمیکردم واکنش به کار کردن دخترهای نوجوان، اون هم شستن سرویسهای بهداشتی این باشه. البته منی هم که توجه کرده بودم واکنش موثری نشان ندادم اما فکر میکنم اگه از یک ساختمان سیصد نفره
روتوش عکاسی کودک
در روتوش صورت و بدن کودکان و نوزادان باید و نباید هایی وجود دارد که شما هنگام ویرایش عکس هایشان بهتر است که رعایت کنید .
در این مقاله نکاتی را که هنگام روتوش عکس کودک باید رعایت کنید را به شما آموزش می دهیم .
با ما همراه باشید !
پوست را مات نکنید !
هنگامی که شما پوست سوژه ی عکس را مات می کنید بسیاری از جزئیات را طی این حرکت از دست میدهید .
ممکن است وقتی که این عکس را در صفحه موبایل نگاه میکنید بنظر کاملا طبیعی و نرمال برسد اما وقت
واقعا شرمنده ام ای رخش سفید!
نمیدونم اصلا شایسته بخشیده شدن هستم یا نه...
ولی ما آدمها هم بعضی وقتها بی معرفت و بی رحم میشیم!
تقصیرتو چیه که عودلار کشید بالا و پروژه خرید تویوتا اف جی کروزر من، به گِل نشست!!!
تو هیچ تقصیری نداری!
منِ بی معرفت اون روزها که هنوز بوی نویی و صفر بودنت به مشام میرسید و به صفر بودنت افتخار میکردم، به هر بهونه ای که بود دستی به سر و گوشت میکشیدم! ولی الان......!
چه جاهایی رو که با هم چهار نعل میرفتیم! صدای شیهه تو چه دلنشین ب
توییتر جای عجیبیست. درواقع خودِ این شبکهی اجتماعی که ایرادی ندارد، بلکه ایراد از ما آدمهاست! رفتارهایمان در آن عجیب است. هر چندوقتیکبار بحث میرسد به نابلد بودن ایرانیها در سکس. بله من هم میدانم که آموزش نبوده. بله من هم میدانم که آگاهیرسانی نشده. بله، من هم میدانم که حرف زدن دربارهی آن تابو بوده. بله من هم میدانم که همیشه از آن با صفتهای منفی؛ کارای بد، فساد، زنا و غیره یاد کردهایم. ولی کسی که گوشی هوشمند، اینترنت و فیل
۸ صبح سهشمبه، سر کلاس سروگردن بودم و مریم در حالی که نگاهش به استادی بود که داشت با بیحال ترین وضعیت دنبال پاورپوینت استخوانهای جمجمه توی سیستم میگشت در گوشم گفت « پَه! این که از ما خستهتره !» . اینطور ترم دو شروع شد. سنگینترین ترم علوم پایه. امیدوارم بخیر بگذره و ترم پربارتری باشه به نسبت ترم قبل. ترم قبل درسها رو شب امتحانی جمع میکردم و تنها دستاوردم معدل الف شدن بود، اون هم با چنگ و دندان. تنها دستاورد از تمام پاییز و بخشی از
ماساژ برای چه افرادی مناسب است؟
ماساژ درمانی؛ مفید یا خطرناکماساژ امروزه طرفداران زیادی پیدا کرده و انگیزه و اهداف کسانی که برای انجام این کار اقدام میکنند، با هم متفاوت است؛ از رفع خستگی گرفته تا تسکین دردها و رفع گرفتگیهای عضلانی و...به همین علت، هم مراکزی که ماساژ انجام میدهند روز به روز بیشتر میشود و هم وسایل و تکنولوژیهایی زیادی برای این کار به بازار وارد شدهاند؛ چه به صورت صندلی ماساژ و چه دستگاههای ماساژور دستی. اما ماس
چگونه موفقیت دکان اینترنتی ولیکن را تضمین کنم؟ برای تصمیم گیری قطعی مروارید درآمد مناسبت انتصاب شرکت طراحی سایت، پیشنهاد می کنم مبحث های همگون وب سایت پرسینا را وضع بررسی امنیه دهید هم سنگ قرابت به قصد سابقه، انموذج کارها، امکانات و مزایای پرسینا بیشتر آگاهی پیدا کنید. سایت ساز آنلاین سازیتو داخل سنه ماضی خیره جایزه بهترین رابط کاربری لولو میان سایر سوپر سازهای ایرانی شد و مطلب ابرازعلاقه بسیاری از کاربران میثاق گرفت. فروشگاه ساز سازیتو
گاهی فقط به سکوت گوش کن... نگاهش کن... بذار بکشدت تو خودش...باهاش برو.. مقاومت نکن... تورو به جاهایی میبره که باید بری،، تورو به جاهایی میبره که جز خودت نباشه... تورو به حس کردن درونت میبره،، به لمس عمیق ترین لایه هات..
اکثرا به این فکر میکنم که اگر بخوام تجربه هامو،، روند دگرگونیم رو کتاب کنم،، از چه راهکارهایی باید بگم؟؟ من چطور قوانین شخصیم رو ساختم؟؟ مردد میشم، مطمئن میشم،، ناامید میشم،، امیدوار میشم و خیلییی احساسات دیگه ای هم وقت تصور نوشتن
اگر چه به روز رسانی گوشی می تواند برای آن مفید باشد و آخرین قابلیت ها و موارد ایمنی را در اختیار کاربر قرار دهد، اما گاهی به دلایل مختلف کاربر متوجه می شود که با نسخه فعلی مشکلاتی دارد و می خواهد به نسخه قبلی دانگرید کند. البان در این پست دانگرید اندروید به نسخه قبلی را آموزش می دهد.
نکات مهم پیش از دانگرید اندروید که باید مد نظر داشته باشید
چند نکته اساسی و مهم وجود دارد که بایستی پیش از آغاز دانگرید بدانید:
ممکن است گوشی شما دانگرید نشود.
دا
برخوردها با پدیده این روزها، مسعود صابری، پزشک، خواننده،
کارشناس تلویزیونی و البته در بدترین حالت "شومن"، نشان دهنده خلقیات و
رفتارهای اجتماعی امروز ماست.
کسی که تا مدتی قبل به خاطر نجات جان یک کودک در میان ضبط
برنامه تلویزیونی مورد تعریف و تمجید قرار می گرفت،پزشکی که به خاطر ذوق هنری ستایش می شد، در مدت زمان کمی تبدیل به یکی از
منفورترین افراد در فضای مجازی گشته که به دلیل رفتار غیرحرفه ای به شدت لایق
سرزنش است.
در این گفتار به هیچ عنوان ق
یکیدو هفتهی گذشته را درگیر اسبابکشی بودیم؛ یعنی هفتمین اسبابکشیمان در 13 سال گذشته. البته چندتایی هم قبلش بوده که یادم نیست و چندتایی هم قبلترش بوده که اصلن نبودهام که بخواهد یادم باشد یا نباشد. این یکی طولانیترین و در عین حال راحتترین اسبابکشیمان بود. طولانی بود، چون آرامآرام وسایل را منتقل کردیم و راحت بود، چون دیگر خبری از کامیون و بارزدنِ یکبارهی همهی وسایل نبود و تنها وسیلهی نقلیهمان آسانسور باری بلوکم
برنامه ریزی شهری علم موشکی که نیست! بلکه از آن پیچیده تر است.
در موقعیتی شنیدم که فردی می گفت: "برنامه ریزی شهری علم موشکی که نیست" پاسخ من این بود "شما درست می گویید- بلکه پیچیده تر از آن است". در واقع این کتاب برای احمق ها نیست و شما به این سبب این کتاب را می خوانید که یک احمق نیستید. با همه ی احتمالات، شما اکنون درگیر ساخت جامعه ی خود به فضایی بهتر هستید و ممکن است حتی درگیر برنامه ریزی باشید. اگر اولین بارتان است که در مورد برنامه ریزی شه
پردۀ نخست
صبحِ شنبه بود. ساعت 8ونیم کیهانشناسی داشتم. میدانستم دکتر ابوالحسنی حتمن تحت تأثیر اتفاق دیروز است. رسیدم دانشگاه. کیفم را داخل کلاس گذاشتم و بیرون آمدم. روی یکی از صندلیهای لابی طبقۀ 1 دانشکده نشستم و آرامآرام 27 ساعت گذشته را در ذهنم مرور کردم. تا حالا نشدهبود که دکتر بیش از یکی-دو دقیقه تأخیر داشتهباشد. اینبار بعد از 8 دقیقه بالاخره از پلهها پایین آمد. از دور سلامی کردم و پشت سرش وارد کلاس شدم. چشمانش بهوضو
پرتقال- خامه، روی دست خوانسار بلند شده است
کشیدن قلیان از دیرباز در میان ایرانیها رواج داشته است، بسیاری از ما یکی از صداهای نوستالژیکی که از خانه پدر و مادربزرگهایمان در خاطر داریم، صدای «قلقل» قلیان در کوزه شیشهای با طرح قاجاری است. اتفاقی که در فرهنگ ما ریشه دوانده و با آمدن تنباکوهای میوهای تبدیل به تفریح عمده جوانان شده است. اکنون صدای «قلقل» قلیان از یک مفهوم نوستالژیک فراتر رفته و برای صاحبان کسبوکار به یک مقوله سود آو
این مطلب طولانی هست و برای اینکه وقت گرامی تون گرفته نشه میتونید چند خط آخر رو که با خط آبی نوشتم بخونید
اصلا دوست ندارم هیچ عالِمی و اساسا هیچ انسانی رو بزرگتر از اونچه که هست جلوه بدم و اساسا اغراق در توصیفات در مورد اشخاص حتی در روایات هم نکوهش شده... اما وجود و کتابهای این عالِم گشایش های بزرگی برای من داشت... منی که دانشجوی هنر بودم و سالها چند ساز موسیقی رو با جدیت و با پشتوانه مطالعاتی و تحقیقاتی دنبال میکردم و برای کسب شناخت بیشتر حتی پا
درمان زخم بستر در منزل
زخم بستر بیماری طاقت فرساست که ظاهر ناخوشایندی دارد. درمان این عارضه نیازمند وقت، حوصله و دلسوزی است. شما که در این صفحه قرار دارید احتمالا به دنبال پاسخی برای پرسش یا درخواست خود هستید. پرسشهایی نظیر:
زخم بستر چیست و چگونه بهوجود میآید؟
علائم زخم بستر چیست و چه طور آن را تشخیص دهیم؟
عوارض و عواقب زخم بستر چه مواردی خواهد و آیا می تواند موجب مرگ شود؟
آیا درمان زخم بستر در منزل امکان پذیر است؟ آیا درمان ان نیاز ب
مرا به خویشتن خویش وانهید که من
نه از قبیله ی زهدم، نه اهل تزویرم
(حال چک کردن نگارش متن و غلط املایی یا کامل بودن یا نبودن جمله رو نداشتم اجالتا بیخیال بشید و اگه حال خوندن متن رو ندارید رنگی ها رو بخونید و برید آخر کلیپ ها رو ببینید)
پ.ن1:
" مازندرانیا " به دختر میگن کیجا ولی به دختری که خیلی دوسش داشته باشن میگن دِتِر، در واقع دِتِر همون کیجای با احساسه...
پ.ن2:
تو زندگی یه جایی هست بعد از کلی دویدن یهو وایمیستی سرتو میندازی پایین آروم میگی
دیشب که از این همه هیاهو دیگه به ستوه اومده بودم، یه مانتو انداختم رو لباسم و یه شال و زدم بیرون. خوشبختانه نگهبان فضول تو محوطه نبود. چه شب قشنگی... چرا زودتر کشفش نکرده بودم؟ کاجهای خشک و ناامیدکنندهای که روز اول وقتی دیدمشون از خشم حتی نتونستم گریه کنم، تو شب چقدر رمانتیک شده بودن.
نمیخواستم راه برم. جون نداشتم. اونقدر در طول روز راه رفته بودم و فکر کرده بودم و تحلیل کرده بودم و حرف زده بودم، که حالا فقط میخواستم بشینم و نگاه کنم. به آسمون
دیشب که از این همه هیاهو دیگه به ستوه اومده بودم، یه مانتو انداختم رو لباسم و یه شال و زدم بیرون. خوشبختانه نگهبان فضول تو محوطه نبود. چه شب قشنگی... چرا زودتر کشفش نکرده بودم؟ کاجهای خشک و ناامیدکنندهای که روز اول وقتی دیدمشون از خشم حتی نتونستم گریه کنم، تو شب چقدر رمانتیک شده بودن.
نمیخواستم راه برم. جون نداشتم. اونقدر در طول روز راه رفته بودم و فکر کرده بودم و تحلیل کرده بودم و حرف زده بودم، که حالا فقط میخواستم بشینم و نگاه کنم. به آسمون
چه کسی راست می گوید؟
چرا شهید مطهری در هفته نامه (زن روز) مقاله می نوشت؟
شاید بهترین کار در این روز پاسخ به شبهه ای در باره استاد و معلم شهید حضرت آیت الله مرتضی مطهری است ،که سالهای متمادی در گوشه کنار شنیده می شود ولی پاسخ مناسبی هم به آن داده نشده است.
مطلب این است که بعضی توهم عصمت آن شهید والا مقام را پیدا کرده و هر مطلب و هر عملی از این شهید بزرگوار را معیار درست و نادرستی اعمال دیگران فرض کرده اند ، بر خلاف فرمایش قرآن کریم و حضرات معصومین
تیتر صفحه ی اول روزنامه کیهان در 6 آبان 1391:
فیلمساز معروف ایرانی و حرفهای عجیبش از روایت دیدار یک ساعته با یک جادوگر
روزنامه همشهری تیتر صفحه اول ، ستون چپ بالای صفحه. در تاریخ 6آبان 1391:
زنگ هشدار برای جادوگر شیراز
سه روز بعد
روزنامه آفتاب یزد با تیتر بزرگ صفحه نخست؛
ایت لله ..... جادوگر شیراز را مرتد شمرد.
10آبان 1391 روزنامه ی افق فردا. سمت راست ، تیتر کوچک با تصویری از فرد ملغب به شیطان ، با عنوان سرتیتر ؛ چرا سرباز در لشکر شیطان ش
درباره این سایت